گیتار نوعی ساز زهی است که با پیک یا انگشت نواخته میشود و از این جهت که سیمهای آن در اثر ارتعاش تولید صدا میکنند، به سازهای گروه کوردوفون (به انگلیسی: Cordophones) یا زهصدا تعلق دارد. این نوع گیتار شش سیم دارد و این ساز علاوه بر داشتن قدمت تاریخی قابل توجه (چه از لحاظ ساختار آن و چه از لحاظ تکنیکهای نوازندگی) توانستهاست همگام با تحولات موسیقی غرب پیشرفت چشمگیری داشته باشد؛ که در نتیجه گونههای متفاوتی از آن به وجود آمده و هماکنون جای واژه guitar در زبان انگلیسی، gitarre در آلمانی و guietare در فرانسوی همگی مشتق شده از واژه guitiarra در زبان اسپانیایی هستند که آن خود از واژه قیثاره در زبان عربی اندلسی مشتق شدهاست. این واژه نیز خود مشتق شده از واژه لاتین cithara است که نسبت آن به واژه κιθάρα kithara در یونانی باستان میرسد. این واژه یونانی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از واژه پارسی کهن سیهتار (سهتار) آمدهاست.[۱]
روایتهای متفاوتی در مورد تاریخچه گیتار وجود دارد؛ عدهای بر این عقیدهاند که گیتار از ایران سرچشمه گرفتهاست و عدهای نیز بر این نظرند که آن از سیتارای یونانی-آشوری (Greek Assyrian Cithara) که به وسیله رومیها به اسپانیا آورده شده گرفته شدهاست. گیتار نتیجه تحول لوت در اروپا است. لوت نیز خود تحول یافته عود (به عربی العود = چوب) و بربط است. گفته میشود زریاب نامی عود را به اندلس آورد و از آن پس این ساز در اسپانیا و دیگر مناطق آسیا رایج شد.
در زمان حکومت اسلام در اسپانیا، این ساز توسط زریاب دارابگردی و چند تن از شاگردانش به اندلس برده شد. در آن زمان به گیتار، کیتارا یا قیتارا میگفتند و نام کنونی آن برگرفته از همین نام است. در واقع وجود پسوند تار در نام گیتار میتواند موید این باشد که گیتارسازی ایرانی است.
زریاب در ابتدا در اسپانیا شروع به آموزش گیتار کرد و مدرسه موسیقی خود را در زمان عباسیان در آندلس بنا کرد.
موسیقی یا موزیک (به فرانسوی: musique) که در فارسی به آن خُنیا هم گفته میشد، یکی از فعالیتهای بشری است که بُنمایهٔ تشکیلدهندهٔ آن، صدا و سکوت است. عناصر اصلی تشکیلدهندهٔ موسیقی شامل زیروبمی (نَواک) (تعیینکنندهٔ ملودی و هارمونی) و ریتم است. خُنیا از ریشه «خونیاک» زبان پارسی میانه و «هو نواک» اوستایی است که خود آن از دو بخش تشکیل شده: «هو» به معنای نیک، زیبا، خوش (برای نمونه در واژهٔ «هومن» به معنای نیکاندیش)، و «نواک» به معنای نوا. در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی «نوای خوش» است. پیشوند خو ( به معنای خوش) در واژگان دیگری مانند خجیر، خسرو، خرم نیز دیده میشود.
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.